پایان نامه بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی
نوشته شده توسط : admin

پرخاشگری و خشونت

اصطلاح پرخاشگری[۱] به طور گسترده مورداستفاده قرار می گیرد. خواه در معنی نزدیک شد به اشیاء و اشخاص، خواه به معنی درگیری با نیروهای خارجی. این مفهوم گاهی با مفاهیم انگیختگی، کارآوری و حتی با مفهوم کنجکاوی اشتباه می شود.

اتو کلاین برگ[۲] مفهوم پرخاشگری را گسترده در نظر می گیرد و معتقد است که جنبه های مثبت یا منفی پرخاشجویی را در بردارد: اگر «پرخاشجویی» را به جای پرخاشگری بکار ببریم به معنی محدود «دشمنی» را نیز شامل می شود.

مفهوم دشمنی تا حدی شامل ارزشهای منفی است. در حالی که پرخاشگری به معنی، «مخالف بودن» دارای ارزش ارتباطی است و در بعضی شرایط مثبت و سازنده است. پرخاشگری را از عمل پرخاشجویی (تجاوز) متمایز می کنیم: پرخاشگری از عوامل انفعالی وجود انسان و در انسان نهفته است و هنگام ظهور در پرده ای از پوششهای دفاعی پیچیده شده است و به صورت بخشی از نیروهای آماده برای عمل و فعالیت بروز می‌کند. «پرهیز» صورتی از عقب نشینی پرخاشجویی است. پرخاشگری همیشه با عمل پرخاشجویانه بروز نمی کند، وقتی واقع می شود ضرورتا پرخاش علیه دیگری نیست بلکه پرخاشجویی می تواند متوجه خود فرد نیز بشود.

– «پرخاشجویی» به معنی حمله ای که به تحریک کسی نباشد و در انسان به صورت بدنی و یا لفظی بروز می کند، رفتاری بی خبرانه است که به صورت حمله و ضد حمله بروز می کند برای رفتار پرخاشجویانه ای که به تحریک دیگران به وجود می آید و همچنین برای عملیات «پاسخ» یا اعتراضی که برای دفاع و یا حمله است باید کلمات و اصطلاح دیگری را جستجو کرد.

پرخاش، حالت نسبتا دائمی همراه با آمادگیهای سرشتی و نیروی ذخیره برای پرخاشجویی است و گاهی مفاهیم ابتکار عمل، جاه طلبی، درگیری و جسارت را شامل می شود.

به طور کلی رفتار پرخاشجویانه تحت یک مفهوم واحد در نمی آید: مایر[۳] هشت نوع رفتار پرخاشگرانه می شمارد که هر کدام متکی به جریان عصبی مشخصی است که در آغاز تولد و در جریان رشد حیوان متمایز می شود: پرخاشجویی برای جانشینی، پرخاشجویی میان نرها، پرخاشجوئی بواسطه ترس و یا برای ستیزه جویی و حفظ قلمرو، پرخاشجوئی مادرانه و یا اظهار تمایلات جنسی[۴].

در علت خودکشی تحقیقات زیادی شده: عوامل ارثی، خانوادگی و اجتماعی، روانی، روان نژندی، روان پریشی، را مورد بررسی قرار داده اند آنچه مسلم است عمل خودکشی را نمی توان تنها به یکی از این عوامل منتسب کرد بلکه همیشه دسته ای از عوامل در تعامل با یکدیگر در کار بوده اند. برخی از محققین خودکشی را یک سندرم دانسته اند اما در عوامل سازنده و مکانیسم آن نظر و کشفیاتی جداگانه داشته اند.

تقریبا همه محققین فراوانی گسیختگی خانوادگی، خانواده نداشتن، عدم تفاهم پدر و مادر، طرد شدن به وسیله مادر، فقدان پدر، عدم ارتباط پدر با فرزندان، ارزشمند و اطمینان بخش نبودن پدر و …… را جزء عوامل قطعی خودکشی دانسته اند.

سوتر[۵]خودکشی را در چهار چوب «سندرم کمبود اقتدار» قرار می دهد. این سندرم موجب کمی پیوستگی و ضعف اتصال شخصیت و سلوک فرد می شود. موقتی بودن روابط بین انسانها موجب آن می شود که فرد خودکشی را راه حلی آسان برای رفع مشکلات خود بداند.

هیم سندرم خودکشی را حاصل بازی ظریف و شکننده فرایندهای همانند سازی و یکپارچه کردن تعارضهای کودکی دانسته است. افراد جوانی که خودکشی می کنند دچار افسردگی، شیزوفرنی ساده تا بیماری روانی بوده اند.

اکثر آنها حالات غیر عادی خود را در حدی نشان می دهند که نمی توان آنها را در طبقه خاصی از بیماری روانی قرار داد[۶]. تهاجم در مقابل همنوعان نه تنها برای جانداران مضر نیست بلکه نقش عمده ای در حفظ نوع دارد. اما البته این اصل نباید ما را به وضع فعلی بشر خوشبین نماید بلکه برعکس باید ما را متوجه کند که رفتارهای غریزی ممکن است با مختصر تغییر در شرایط محیط از حال تعادل خارج شوند و ناتوانی موجودات در سازش دادن فوری رفتارشان با محیط تغییر یافته، ممکن است حتی به نابودی یک نوع بیانجامد. بدین ترتیب اگر تغییرات ناچیز برای به هم زدن تعادل رفتار غریزی کافی هستند، می توان انتظار داشت که دگرگونیهای عظیمی که انسان در محیط زیست خود بوجود آورده، در هماهنگی غریزه های وی اثر عمیق بگذارند[۷].

«خشم» به خودی خود یک نوع «بیماری» نیست که فقط «یک» علت داشته باشد. «خشم» یک فرایند، یک دادوستد، یا یک روش ارتباط است. گاهی اوقات، «خشم» به دلیل نابسامانی های جسمی است؛ اما غالبا از رخدادهای اجتماعی سر چشمه می گیرد: اغلب اوقات، «خشم» در اثر «روابط اجتماعی میان افراد جامعه» بروز می کند[۸]. عقاید کنونی ما در باره «خشم» از روان درمانی به دست آمده و غالبا براساس این عقیده است که در درون هر «روان آرام»، یک «روح متلاطم» وجود دارد که «فریاد رهایی» سر می دهد[۹].

این حقایق عینی عالم واقع نیستند که ما در قبال آنها عکس العمل نشان می دهیم، بلکه اعمال ما بیشتر منبعث از درون خود ما هستند. یعنی یک تصور شخصی است که ما را به واکنش وامی دارد.

در توصیف پرخاشگری طبق روش آنها، چگونگی استنباط یا اطلاق هر گونه صفتی بر عمل مخالفین، اهمیت ندارد. زیرا پرخاش آن چیزی است که بیننده می بیند. یک رفتار زمانی پرخاشگرانه است که بیننده از آن استنباطهای زیر را داشته باشد:

۱- تحمیل فشار بر سایر جایگزینهای رفتاری یا بر نتایج مورد انتظار و پیش بینی شده.

۲- از جانب فردی که مورد هدف قرار گرفته است زیان آور تلقی شود یا زیان آور باشد.

۳- ناهنجار، بی جهت، نامشروع یا نامتناسب باشد (یا چیزی که چنین تلقی گردد).

در مورد روش های مصاحبه و مشاهدات بالینی، شخصیت ضد اجتماعی را می توان حداقل به سه سنخ متفاوت تقسیم کرد (که لزوما فراگیر و رد کننده همدیگر نیستند). این سنخ ها مشتمل است بر جامعه ستیز واضح[۱۰]، جامعه ستیز زرنگ[۱۱]، و جامعه ستیز رنجور[۱۲] این سه سنخ کم و بیش متفاوت هستند و ذیلا به توصیف آن ها می پردارزیم.

جامعه ستیز واضح- از نظر تشخیصی، شخصیت ضد اجتماعی واضح را آسانتر از انواع دیگر می توان شناخت. چنین مواردی معمولا از دادگاه یا توسط وکیل معرفی می شوند وندرتا خودشان مراجعه می نمایند. از این نظر اصطلاح واضح در مورد آنان بکار رفته است که تطبیق ملاک های DSM- III-R برای چنین مواردی آسان است. بیمار ممکن است اظهار کند که دچار مخمصه قانونی است و می خواهد بداند آیا اهل فن بهداشت روانی می توانند در بیرون آمدن او از این وضع دشوار به وی کمک کنند یا خیر. هر چند ممکن است بیمار موضوع را در ابتدا با این صراحت ابراز نکند، اما بالاخره اصل قضیه برای درمانگر روشن می شود و بیمار نیز آن را انکار نمی کند؛ در واقع شخص با روراستی در خواست کمک می نماید.

جامعه ستیز زرنگ- جامعه ستیز زرنگ بطور تیپیک با «مساله ای روانشناختی» که وی را ناراحت می کند رجوع می نماید. من مواردی را دیده ام که شخص ادعا می کرد «صداهائی» می شنود. معهذا تحقیق دقیق تجربه فرد در این موارد نشان می دهد که همسانی درونی و اعتبار این دوره قابل اعتماد نیست (مثلا، صداها نه ماهیت ترساننده دارند، نه به خارج ربط داده می شوند، و نه با الگوی بالینی مشخص هماهنگ هستند). رمز چنین مواردی این است که شکل بالینی یک سندرم احتمالی سطحی از آب در می آید. در چنین مواردی، معمولا جامعه ستیز سعی می کند کاری کند که درمانگر او را در رهائی از مساله ای خاص کمک نماید. غالبا چنین مساله ای یک مشکل قانونی است، اما لزوما همیشه اینطور نیست (مثلا، ممکن است شخص برای «دفع شر» همسرش بدنبال کمک آمده باشد).

جامعه ستیز رنجور- شخصیت ضد اجتماعی رنجور کسی است که ملاک های DSM-III-R را دارد، اما علاوه بر آن واقعا در رنج و عذاب هم هست. مثلا یک عضو پیشین Hells  Angel ، که هم از نظر سابقه و هم بررسی مقطعی واجد ملاک های DSM-III-R بود، برای انواعی از مسائل طبی قابل توجه (مثل، آمفیزم، بیماری عصبی) که موجب درد و ناراحتی او بود در بیمارستان بستری گردید. لازم بود بیمار سیگار خود را ترک کند، الکل و سایر مواد اعتیاد آور را که موجب وخامت وضع او می گردید کنار بگذارد. او واقعا در نتیجه وضع دشواری که داشت افسرده بود. این دقیقا همان اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که صرفنظر کردن از چنین افرادی به عنوان «غیر قابل درمان بدلیل جامعه ستیز بودن» مطمئنا رفتاری انسانی نخواهد بود. ملاک های تشخیص این موارد است. سن موقع تشخیص گذاری حداقل ۱۸ ساله. قرائن اختلال منش که قبل از ۱۵ سالگی شروع شده و با سابقه حداقل ۳ تا از خصوصیات زیر یا بیشتر از آن مشخص بوده است:

فرار مکرر از مدرسه، فرار شبانه از منزل ضمن زندگی با والدین یا جانشین آن ها، حداقل دو بار (یا یک بار فرار بی برگشت)، شروع کننده نزاع در اکثر موارد، استفاده از اسلحه در بیش از یک نزاع، مجبور ساختن فردی دیگر به فعالیت جنسی با او، بیرحمی و خشونت نسبت به حیوانات،، بیرحمی و خشونت نسبت به افراد دیگر، تخریب عمدی اموال (غیر از آتش افروزی)، اقدام به ایجاد حریق عمدی، دروغگوئی مکرر (غیر از مواردی که برای فرار از آسیب جسمی و سوء استفاده جنسی بوده است). دزدی بدون رویا روئی با صاحب جنس در بیش از یک موارد (از جمله جعل اسناد)، الگوی رفتاری غیر مسئولانه و ضد اجتماعی از ۱۵ سالگی به بعد، که حداقل با چهار تا از خصوصیات زیر مشخص بوده است: ناتوانی برای حفظ رفتار شغلی با ثبات، که با هر یک از خصوصیات زیر مشخص می گردد (از جمله رفتار مشابه در زمینه تحصیلی، اگر بیمار مشغول تحصیل است).

بیکاری به مدت ۶ ماه در ضمن ۵ سال که ضمن آن کار فراهم بوده و انتظار می رفته است که بیمار کار کند. غیبت مکرر از کار بدون بیماری قابل توضیح خود شخص یا اعضاء خانواده ترک چندین شغل بدون طرح های واقعگرایانه برای مشاغل دیگر. ناتوانی برای سازش با موازین اجتماعی در ارتباط با رفتار قانونی، که با اعمال ضد اجتماعی مکرر مستوجب دستگیری (خواه دستگیر شده باشد و خواه خیر)، مثل تخریب اموال، ایجاد مزاحمت، دزدی و اشتغال به مشاغل غیر قانونی، مشخص می گردد.

تحریک پذیری و پرخاشگری، که با نزاع ها و تهاجم های مکرر فیزیکی (بدون رابطه با شغل یا لزوم دفاع از خود و دیگری)، از جمله کتک زدن همسر و فرزند، قصور مکرر در به جا آوردن مسئولیت های مالی، که با عدم پرداخت بدهی ها یا نفقه همسر و فرزند و سایر وابستگان بطور منظم، مشخص می گردد.

عدم طرحریزی قبلی یا رفتارهای خلق الساعه، که با یک یا هر دو خصوصیت زیر مشخص می گردد:

مسافرت از جائی به جای دیگر بدون این که ترتیب قبلی برای شغلی داده شود، یا هدف روشنی از مسافرت و طول مسافرت وجود داشته باشد. فقدان آدرس معین به مدت یک ماه یا بیشتر. ارزش قائل نشدن برای حقیقت؛ بطوری که با دروغگوئی مکرر، استفاده از نام های غیر واقعی، یا «گوش بری» برای نفع و لذت شخصی مشخص می گردد.

بی احتیاطی در مورد سلامتی خود و دیگران، بطوری که با رانندگی در حال مستی و سرعت غیر مجاز در دفعات مکرر مشخص می گردد. در صورت پدر و مادر یا قیم بودن، فقدان عملکرد به عنوان یک شخص مسئول که با توجه به وجود یک یا چند تا از خصوصیات زیر مشخص می شود:

سوء تغذیه فرزند، بیماری فرزند به علت فقدان حداقل مراقبت بهداشتی، وابستگی کودک به همسایه ها یا  بستگان غیر مقیم برای خوراک و مسکن. اتلاف مکرر پولی که باید صرف ضروریات خانواده می شد، یا تلف کردن اموال شخصی. هرگز بیش از یک سال وضعیت تک همسری کامل حفظ نشده است.

فقدان احساس پشیمانی (در آزار دادن دیگران، بدزفتاری یا دزدی از کسی دیگر خود را محق می داند). وقوع رفتار ضد اجتماعی منحصرا در جریان اسکیزوفرنی یا دوره های مانی نبوده است.

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزییات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

متن کامل پایان نامه

متن کامل

 





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 344
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 مرداد 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: