دانلود پایان نامه ارشد:تجزیه و تحلیل خسارت معنوی و پی بردن به جایگاه این نوع خسارت در نظامهای مختلف
نوشته شده توسط : admin

پایان نامه تجزیه و تحلیل خسارت معنوی و پی بردن به جایگاه این نوع خسارت در نظامهای مختلف حقوقی بالاخص حقوق ایران

منشأ اعتبار مطالبه خسارت معنوی

عنوان خسارت معنوی یک ترکیب وصفی است . در این ترکیب واژه خسارت با عنوان معنوی وصف شده است . بنابراین در لغت خسارت معنوی در مقابل خسارت مادی قرار می گیرد . و در قوانین و متون حقوقی تحت عناوینی چون « ضرر و زیان معنوی » و « ضرر معنوی » از آن نام برده شده است .[1]علیرغم اینکه دو واژه خسارت و معنویت از مفاهیم بدیهی و عمومی هستند ، از نظر اصطلاحی حقوقدانان تلاش کرده اند تا برای آن تعریفی منطقی و قابل قبول ارائه کنند . در کشورهایی که خسارت معنوی به عنوان یکی از اقسام خسارت پذیرفته شده است ، جز در موارد استثنایی ، از آن تعریفی به عمل نیامده است و در موارد محدودی هم که در برخی از قوانین به طور صریح از آن تعریف شده است ، این تعاریف تنها به بیان مصادیق پرداخته و تعریف جامعی از خسارت معنوی به دست نداده اند . در حقوق ایران نیز تعریف جامعی از خسارت معنوی به عمل نیامده است و نویسندگان حقوقی کوشیده اند که به نحوی آن را تعریف کنند و هریک از دیدگاه خود تعریفی ارائه داده اند . اما به طور کلی می توان خسارت معنوی را این گونه تعریف کرد : « خسارت معنوی عبارت است از خسارت وارد بر متعلقات غیرمالی شخص و شخصیت او » و مواردی چون حیثیت و اعتبار و شخصیت و خسارت وارد بر جسم ، روح و آزادی و احساسات و عواطف و از این قبیل را می توان از جمله مصادیق خسارت معنوی محسوب کرد . حال در این گفتار قابل مطالبه بودن خسارت معنوی را مورد بررسی قرارداده و به منشأ اعتبار آن پرداخته و به دیدگاههای مختلف در این زمینه می پردازیم .

 

1 – 1 : منشأ اعتبار مطالبه خسارت معنوی در فقه و حقوق ایران

1 – 1 – 1 : در فقه

دین اسلام به عنوان کاملترین دین الهی در مفاهیم نظری مربوط به انسان شناسی و ارزشهای اخلاقی و قواعد مدنی و مقررات جزایی به سرمایه های معنوی و حقوق غیرمادی انسان توجه خاص نموده و جبران لطمه و زیان آن را ضروری تلقی نموده است . آیه ها و روایت های متعدد و موارد بسیاری از سیره عملی بزرگان دین اسلام و ادله ای چون دلیل عقل و اصول و قواعد عمومی پذیرفته شده در زمینه ضمان ، متضمن نگرش اسلام به سرمایه های معنوی و کیفیت جبران خسارت وارده به آن است .

به عنوان نمونه امام زین العابدین علیه السلام در متن متعالی نیایشی خود چنین نیایش می کند : « پروردگارا هر بنده ای از بندگانت که از من عقوبت و شکنجه ای یافته یا از ناحیه من آزاری به او رسیده یا از من یا به وسیله من ستمی به او روی داده و حق او را از دست داده و دادخواهی از حقش را از بین برده باشم پس بر محمد و آل محمد درود فرست و او را از توانگری خود از من خشنود ساز و از جانب خویش حق او را بی کم و کاست عطا فرما . »[2]

خداوند در تعالیم دینی خویش به آدمیان ، بر شناسایی منزلتشان تأکید کرده است « یا ایهاالذین آمنوا علیکم انفسکم ؛ بنابراین او باید بر پاسداری از منزلت خویش اهتمام ورزد . »[3] انسان از آن جهت که کاملترین نوع و اشرف مخلوقات است باید از حرمت آن پاسداری شود . و شناسایی و حرمت و کرامت آدمی ایجاب می کند که حقوق و منافع معنوی نشأت گرفته از آن مورد حمایت قرار گیرد . مفاهیمی چون غیبت ، تهمت ، استهزاء و . . . از مفاهیمی هستند که مبین عنایت پاسداری از حرمت آدمی و مقابله با متجاوز سرمایه و حقوق معنوی انسان در دین اسلام است .

سخریه و استهزا نیز مانند غیبت و تهمت یکی از روشهای ایراد خسارت معنوی است که در متون دینی و اخلاقی مورد سرزنش قرار گرفته است . خداوند در قرآن کریم فرموده : « از یکدیگر عیب جویی نکنید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید . »[4]

از مباحث فوق الذکر نتیجه می گیریم هرگونه ایراد خسارت معنوی به انسان از منظر تعالیم اخلاقی دین مذموم و موجب سرزنش است . بنابراین لزوم رعایت حرمت اشخاص مهمترین آموزه تعالیم اخلاقی دین در زمینه اخلاق اجتماعی است و همین مطلب مؤید رعایت حرمت و حقوق معنوی انسانها است .

ضرر و زیان معنوی از دیدگاه فقها ‌در فقه امامیه به طور مستقل مورد بحث قرار نگرفته ؛ بلکه در بیان قواعد لاضرر ، تسبیب ، اکراه و نظایر آن به این امر اشاره شده است . صاحب « مختصر النافع » در مبحث اکراه به زنی اشاره می‌نماید که به عنف و اکراه با او آمیخته‌اند و 4 هزار درهم به او می‌دهند . مؤلف می‌گوید: « لمکابرته علی فرجها » ؛ از لحاظ این که به زور با وی درآمیخته‌اند و موجب تأثر و آزار شده‌اند . صــدمـه روحـی یـا روانـی نـیـز به‌تنهایی برای مطالبه خسارت مورد نظر قرار نگرفته ؛ اما نویسنده کتاب « وسائل الـشـیـعـه » در بـاب دیـه عقل ، راجع به قـضاوت حضرت علی (ع) چنین می‌گوید: « حضرت علی ( ع ) در مورد مردی که دیگری را با عصا مضروب نموده و موجب زوال شنوایی و بینایی و گویایی و عقل و قدرت تناسلی او شده بود ، به پرداخت 6 دیه در حق مصدوم حکم فرمودند . »[5] بدیهی است ورود صدمه به مغز و اعصاب که موجب از بین رفتن قوه عاقله می‌‌شود ، با صدمات روحی متفاوت است . از آنجا که ممکن است بر اثر صدمه‌ وارد شده ، دستگاه مغز و اعصاب ظاهراً سالم بماند ؛ اما فشارهای ناشی از آن صدمه شخص را به جنون کامل یا نقص عقل مبتلا نماید ، از این رو می‌توان برای تشخیص صدمات روحی از آن صدمه استفاده کرد . ماده 444 قانون مجازات اسلامی می‌گوید : « هر جنایتی که موجب زوال عقل شود ، دیه کامل دارد و اگر موجب نقصان آن شود ، ارش دارد . » ایـن ماده تنها به زوال کامل عقل توجه ندارد ؛ ‌بـلـکـه نـقصان یا زوال نسبی آن را نیز مورد توجه قرار داده است . به عنوان مثال ، هرگاه بر اثر جنایتی که نسبت به فرزند زنی وارد شده آن زن دچار بیماری کـامـل یا نسبی روحی شود ، از نظر قانون مسئولیت مدنی وی می‌تواند مطالبه ضرر و زیان معنوی نماید و بعید نیست با توجه به اطلاق ماده 444 قانون مجازات اسلامی بتواند دیه کامل یا ارش نقصان عقل را نیز از جانی درخواست کند . روایات دیگری درخصوص دیه عقل در کتاب « وسائل الشیعه » آمده است که برای رعایت اختصار نقل نمی‌شود . صاحب « شرایع » می‌گوید : « نمی‌توان عقل را تجزیه و دیه نفس را بر آن تقسیم کرد. ‌ » علامه هم در کتاب « قواعد » گفته است: « مقدار نقصان عقل به این صورت است که می‌بینیم مجنی‌علیه چه مدت زمانی در حالت طبیعی و چه مدت زمانی در حالت غیرطبیعی به سر می‌‌برد . » بدین ترتیب از وضعیت روانی شخص می‌توان ارش صدمه وارد شده را معین کرد .

در سوره بقره ، آیه 233 آمده است : « . . . لاتضار والده بولدها و لا مولود له بولده . . . » : « نباید مادری به فرزند زیان برساند و همچنین پدری به فرزندش » در تفسیر این آیه گروهی گفته اند : این آیه پدران و مادران را از زیان رساندن به فرزندانشان باز داشته است و گروهی دیگر گفته اند : که این آیه هر یک از پدر و مادر را از زیان زدن به یکدیگر بواسطه فرزندانشان نهی کرده است که در هر دو صورت منظور نهی از زیان رساندن به دیگری است . در کشف الاسرار درباره این آیه می خوانیم ضرر و زیانی که در این آیه آمده و بر فرزند روا داشته می شود ، چه از سوی پدر باشد یا مادر ، دوری از مهر مادری است که بیگمان این ضرر غیرمالی از نوع زیان معنوی است[6] .

در آیه 6 از سوره طلاق آمده است : « . . . و لا تضاروهن لتضیقوا علیهن . . . » : « با سختگیری بر آنان ( زنان مطلقه ) به آنها زیان نرسانید . » این آیه مردان را از اینکه در مدت عده از راههایی مانند خودداری از دادن هزینه زندگی به زنان مطلقه بر آنان سخت گرفته شود ، بازداشته که نه تنها نوعی نهی و منع از زیان رساندن است ، بلکه زیان یادشده از نوع سختی و تنگی و فشار بر زنان است که بیشتر به زیان معنوی تمایل دارد تا مادی[7] .

در آیه ای دیگر از سوره بقره آمده است : « و ما اذا طلقتم النساء فبلغن اجلهن فامسکو بمعروف او سرحوهن بمعروف و لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا و من یفعل ذلک فقد ظلم نفسه . . . »[8] : « هرگاه زنان را طلاق دادید و عده ایشان به سر آمد ، یا از سر نیکی نگه داریدشان و یا با شایستگی وارهانید ؛ و آنها را از سر آزاررساندن بازمگیرید که بر آنها ستم کنید که هرکه چنین کند بر خویشتن ستم کرده است . . . » این آیه به مردان توصیه کرده است که بعد از طلاق دادن همسرانشان در مدت عده با آنها به نیکی رفتارکنند و حتی اگر می خواهند آنها را از سر خود واکنند چه خوب است که با رفتار و کردار خداپسندانه باشد تا شأن و منزلت زنان حفظ شود و چنانچه می خواهند به آنها رجوع کنند این رجوع در جهت سوء نیت و اذیت و آزار رساندن به آنها نباشد ؛ چرا که این آزار و اذیتی که از این باب به زنان مطلقه می رسد به هر انگیزه مالی یا غیرمالی که باشد ، زیانی معنوی است که این آیه به روشنی مردان تیره دل را از چنین رفتارهای ناشایستی بازداشته است .

مشهورترین روایت در این باره ، داستان پندآموز « سمره بن جندب » است . با این مضمون که ؛ « سمره بن جندب درخت خرمائی در باغ یکی از انصار داشت ، خانه آن مرد انصاری در محل ورودی باغ بود . او همواره به سوی درخت خویش از خانه انصاری می گذشت و اجازه نمی گرفت . مرد انصاری با او صحبت کرد که وقتی برای سرکشی درخت می رود اجازه بگیرد ولی سمره امتناع کرد ؛ به جهت امتناع او ، مرد انصاری نزد پیامبر شکایت برد و آن حضرت را از جریان مطلع نمود . پیامبر ( ص ) سمره را احضار کرد و از او خواست وقتی قصد دارد وارد باغ شود اجازه بگیرد . سمره امتناع ورزید ، چون پیامبر امتناع او را دید از او خواست تا درخت خویش را بفروشد و قیمت آن را تا توانست بالا برد ولی سمره نپذیرفت . پیامبر فرمود : در ازای آن درختی در بهشت بگیر ، سمره نپذیرفت . پیامبر فرمود : تو می خواهی ضرر بزنی در حالی که ضرر و ضرار بر مؤمن نیست . سپس پیامبر دستور دادند درخت را کندند و مقابل او انداختند . رسول خدا فرمود : برو و هر مکانی که خواستی آن را بکار . »[9]

با ذکر واقعه ای دیگر می توان بهتر به لزوم جبران خسارت معنوی در صدر اسلام پی برد ؛ « پس از فتح مکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای دعوت مسالمت آمیز مردم به اسلام ، نیروهایی را به اطراف مکه می فرستادند ؛ از جمله خالد بن ولید را با سپاهی به سوی قبیله بنی خزیمه فرستادند . وقتی خالد بر ایشان وارد شد ، آنان مسلح شدند ، خالد به آن ها گفت : مکه فتح شده و مردم آن ، اسلام آورده اند ، سلاح بر زمین گذارید . و آنها چنین کردند ، سپس خالد آن ها را قتل عام کرد. چون خبر این واقعه به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید ، حضرت دست را بلند کردند و گفتند : « اللهم انی ابرء الیک مما صنع خالد » ; بارالها ، من از آنچه خالد انجام داد ، به سوی تو بیزاری می جویم . سپس علی علیه السلام را با مقداری مال برای رسیدگی و جبران خسارت های وارد شده به سوی بنی خزیمه فرستادند و فرمان دادند تا دیه کشته ها و خسارت های مالی آنان را بپردازد و آنها را راضی کند . نقل شده است که امیرالمؤمنین علیه السلام حتی قیمت ظرف آب سگ هایشان را ، که آسیب دیده بود ، پرداخت و نیز در عوض این که زنهایشان ترسیده و یا کودکانشان آزرده شده بودند ، مبلغی به آنها دادند و بقیه مالی را که همراه داشتند برای این که از پیامبر اکرم ( ص ) راضی شوند ، به آنها پرداختند . »[10]

 

در حقوق اسلام پیش از سایر نظامهای حقوقی ، اصول کلی جبران خسارت تنظیم و تدوین شده و در چهره قاعده لاضرر ، اتلاف ، نفی عسر و حرج و مانند آن تجلی یافته است . در اینجا شمول بعضی از این قواعد نسبت به خسارت معنوی را به اختصار بررسی می کنیم .

قاعده لاضرر : اهل لغت و بسیاری از فقیهان در شمول عنوان ضرر نسبت به زیان معنوی تردید به خویش راه نداده اند و استعمال آن را برای خسارت معنوی حقیقی دانسته اند . با این توجیه که ضرر از عناوین عرفیه است و اصولاً تطبیق آن بر زیان های معنوی نیز ریشه در عرف دارد و اذعان برخی از فقیهان نسبت به شمول عنوان ضرر بر خسارت معنوی مؤید این مدعی است[11] . در تفاوت لفظ ضرار و لفظ ضرر این نظر مطرح است که زیان اعم از اینکه مادی باشد یا معنوی چون بدون تعمد صورت می گیرد واژه ضرر برای آن استعمال می شود ولی اگر با تعمد صورت پذیرد صحیح است که واژه ضرر یا ضرار برای آن بکارگرفته شود . انطباق واژه های ضرر یا ضرار یا هر دو ، بر زیان معنوی شمول لفضی قاعده را نسبت به امکان جبران خسارت معنوی فراهم می آورد . بنابراین نتیجه می گیریم که شمول قاعده بدون هیچگونه تردیدی خسارت معنوی را در بر می گیرد .

متن بالا تکه ای از این پایان نامه بود برای دانلود متن کامل با فرمت ورد می توانید روی این لینک کلیک کنید





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 492
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 19 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: